عبدالصمدبن منصور بن حسن بن بابک. وفات 410 ه. ق. شاعر معروف به زبان عربی. او اصلاً ایرانی بوده و بسیاری از رؤسا را مدح گفته و چون نزد صاحب بن عباد آمد صاحب از او پرسید توئی ؟ ابن بابک در جواب گفت انا ابن بابک، یعنی منم خانه زاد تو و صاحب را این جواب اوخوش آمد. وفات او در بغداد بوده. (از ابن خلکان)
عبدالصمدبن منصور بن حسن بن بابک. وفات 410 هَ. ق. شاعر معروف به زبان عربی. او اصلاً ایرانی بوده و بسیاری از رؤسا را مدح گفته و چون نزد صاحب بن عباد آمد صاحب از او پرسید توئی ؟ ابن بابک در جواب گفت انا ابن بابِک، یعنی منم خانه زاد تو و صاحب را این جواب اوخوش آمد. وفات او در بغداد بوده. (از ابن خلکان)
عمرو بن محمد بن سلیمان بن راشد، از غیر نژاد عرب، از موالی یوسف بن عمر ثقفی. وفات 278 ه. ق. خنیاگر معروف. شاگرد اسحاق بن ابراهیم موصلی. موطن او بغداد بوده و کتاب مجردالاغانی از اوست و شعر نیز میگفته و از ندمای متوکل بوده است. پدرش محمد بن سلیمان از کتّاب مشهور است. بانه نام مادر اوست. (ابن خلکان) ، نام خماری بطائف
عمرو بن محمد بن سلیمان بن راشد، از غیر نژاد عرب، از موالی یوسف بن عمر ثقفی. وفات 278 هَ. ق. خنیاگر معروف. شاگرد اسحاق بن ابراهیم موصلی. موطن او بغداد بوده و کتاب مجردالاغانی از اوست و شعر نیز میگفته و از ندمای متوکل بوده است. پدرش محمد بن سلیمان از کُتّاب مشهور است. بانه نام مادر اوست. (ابن خلکان) ، نام خماری بطائف
ابوجعفر احمد بن علی بن احمد بن خلف غرناطی (491-540 ه. ق.). ادیب نحوی اندلسی. در کشور خویش شهرتی داشته و کتاب اقناع در قراآت از اوست. و پدرش علی بن احمد امام جامع غرناطه نیز از علما و ادبای آن ناحیت بوده و بر بسیاری کتب ادب شرح نوشته از آن جمله الکتاب سیبویه و ایضاح و جمل. و در 528 وفات کرده است
ابوجعفر احمد بن علی بن احمد بن خلف غرناطی (491-540 هَ. ق.). ادیب نحوی اندلسی. در کشور خویش شهرتی داشته و کتاب اقناع در قراآت از اوست. و پدرش علی بن احمد امام جامع غرناطه نیز از علما و ادبای آن ناحیت بوده و بر بسیاری کتب ادب شرح نوشته از آن جمله الکتاب سیبویه و ایضاح و جمل. و در 528 وفات کرده است
ابوبکرمحمد بن باجۀ تجیبی، و او را ابن الصائغ نیز نامند. حافظ و فیلسوف و طبیب و ادیب و عالم ریاضی و موسیقی است. مولدش سرقسطه و موطن به اشبیلیه بوده است. بیست سال وزارت ابوبکر بن ابراهیم کرد و سپس بفاس رفت و بسعایت ابن زهر طبیب در 525 یا 533 ه. ق. بجوانی مسموم و مقتول شد. دشمنان او و ازجمله فتح بن خاقان او را بکفر و الحاد نسبت میکردند. غالب کتب او ناتمام مانده و آنچه بانجام رسیده مباحث کوچکی است که با عجله و شتاب نوشته شده و متون آن نیز از میان رفته و تنها ترجمه های آن بعبریه و لاطینیه موجود است. ابن ابی اصیبعه او را هم رتبۀ فارابی و افضل از ابن سینا و دیگر حکمای اسلام شمرده است. یکی از شاگردان ابن باجه موسوم به ابوالحسن علی غرناطی منتخباتی از مصنفات او کرده و مقدمه ای بر مجموع نگاشته است. ابن باجه اولین کس است که فلسفه را در غرب اسپانیا نشر داد. او را رسائلی متعدد در منطق و شروح بر چند کتاب ارسطو، از جمله کتاب کائنات الجو و طبیعیات است. ابن طفیل از کتب ناتمام او رساله ای در منطق نام میبرد واین رساله هم اکنون در کتاب خانه اسکوریال موجود است. و از کتب اوست: شرح کتاب السماع الطبیعی لأرسطوطالیس. قول علی بعض کتاب الاّثارالعلویه لأرسطوطالیس. قول علی بعض کتاب الکون و الفساد لأرسطوطالیس. قول علی بعض المقالات الاخیره من کتاب الحیوان لأرسطوطالیس. کلام علی بعض کتاب النبات لأرسطوطالیس. قول ذکر فیه التشویق و ماهیته. رسالهالوداع. کتاب اتصال العقل بالانسان. قول علی القوه النزوعیه. فصول تتضمن القول علی اتصال العقل بالانسان. کتاب تدبیرالمتوحد. کتاب النفس. تعلیق علی کتاب ابی نصر فی الصناعه الذهبیه. فصول قلیله فی سیاسهالمدنیه و کیفیه المدن و حال المتوحد فیها. نبذ یسیره علی الهندسه و الهیئه. تعالیق حکمیه. جواب لما سئل عن هندسه ابن سید المهندس و طرقه. کلام علی شی ٔ من کتاب الادویه المفرده لجالینوس. کتاب التجربتین علی ادویه ابن واقد که با ابوالحسن سفیان بالاشتراک نوشته اند. کتاب اختصارالحاوی للرازی. کلام فی الغایه الانسانیه. کلام فی البرهان. کلام فی الاسطقسات. کلام فی الفحص عن النفس النزوعیه و کیف هی و لم تنزع و بماذا تنزع. کلام فی المزاج بما هو طبی. مونک گوید مهمترین کتب ابن باجه تدبیرالمتوحد است که اصل آن موجود نیست ولیکن در فهرست کتاب خانه بودلئین (ج 1 قسمت اول ص 257) ترجمه عبری آن موجود است. کتاب دیگر او موسوم به رسالهالوداع بلاتینی ترجمه شده و به طبع رسیده است
ابوبکرمحمد بن باجۀ تجیبی، و او را ابن الصائغ نیز نامند. حافظ و فیلسوف و طبیب و ادیب و عالم ریاضی و موسیقی است. مولدش سرقسطه و موطن به اشبیلیه بوده است. بیست سال وزارت ابوبکر بن ابراهیم کرد و سپس بفاس رفت و بسعایت ابن زهر طبیب در 525 یا 533 هَ. ق. بجوانی مسموم و مقتول شد. دشمنان او و ازجمله فتح بن خاقان او را بکفر و الحاد نسبت میکردند. غالب کتب او ناتمام مانده و آنچه بانجام رسیده مباحث کوچکی است که با عجله و شتاب نوشته شده و متون آن نیز از میان رفته و تنها ترجمه های آن بعبریه و لاطینیه موجود است. ابن ابی اصیبعه او را هم رتبۀ فارابی و افضل از ابن سینا و دیگر حکمای اسلام شمرده است. یکی از شاگردان ابن باجه موسوم به ابوالحسن علی غرناطی منتخباتی از مصنفات او کرده و مقدمه ای بر مجموع نگاشته است. ابن باجه اولین کس است که فلسفه را در غرب اسپانیا نشر داد. او را رسائلی متعدد در منطق و شروح بر چند کتاب ارسطو، از جمله کتاب کائنات الجو و طبیعیات است. ابن طفیل از کتب ناتمام او رساله ای در منطق نام میبرد واین رساله هم اکنون در کتاب خانه اسکوریال موجود است. و از کتب اوست: شرح کتاب السماع الطبیعی لأرسطوطالیس. قول علی بعض کتاب الاَّثارالعلویه لأرسطوطالیس. قول علی بعض کتاب الکون و الفساد لأرسطوطالیس. قول علی بعض المقالات الاخیره من کتاب الحیوان لأرسطوطالیس. کلام علی بعض کتاب النبات لأرسطوطالیس. قول ذکر فیه التشویق و ماهیته. رسالهالوداع. کتاب اتصال العقل بالانسان. قول علی القوه النزوعیه. فصول تتضمن القول علی اتصال العقل بالانسان. کتاب تدبیرالمتوحد. کتاب النفس. تعلیق علی کتاب ابی نصر فی الصناعه الذهبیه. فصول قلیله فی سیاسهالمدنیه و کیفیه المدن و حال المتوحد فیها. نبذ یسیره علی الهندسه و الهیئه. تعالیق حکمیه. جواب لما سئل عن هندسه ابن سید المهندس و طرقه. کلام علی شی ٔ من کتاب الادویه المفرده لجالینوس. کتاب التجربتین علی ادویه ابن واقد که با ابوالحسن سفیان بالاشتراک نوشته اند. کتاب اختصارالحاوی للرازی. کلام فی الغایه الانسانیه. کلام فی البرهان. کلام فی الاسطقسات. کلام فی الفحص عن النفس النزوعیه و کیف هی و لِم َ تنزع و بماذا تنزع. کلام فی المزاج بما هو طبی. مونک گوید مهمترین ِ کتب ابن باجه تدبیرالمتوحد است که اصل آن موجود نیست ولیکن در فهرست کتاب خانه بودلئین (ج 1 قسمت اول ص 257) ترجمه عبری آن موجود است. کتاب دیگر او موسوم به رسالهالوداع بلاتینی ترجمه شده و به طبع رسیده است
قاضی ابوالفرج معافی بن زکریا بن یحیی جریری نهروانی. متفنن در علوم کثیره. مدتی قضاء بغداد داشت و در ادب شاگرد نفطویه بود و از روات حدیث بسیار شنود و شعر نیکو میگفت. در مذهب پیرو محمد بن جریر طبری بود که پنجم مذهب اهل سنت است. مولد او به سال 303 یا 305 ه. ق. و در 390 درگذشته است. روات در علم حدیث نه تنها به عنوان ناقلان ساده احادیث شناخته نمی شوند، بلکه آنان به عنوان تحلیلگران و بررسی کنندگان دقت در سند روایت ها نیز شناخته می شوند. این افراد با دقت و توجه ویژه به منابع مختلف روایات، توانسته اند احادیث صحیح را از روایت های جعلی و نادرست تمییز دهند و به منابع معتبر علمی تبدیل کنند.
قاضی ابوالفرج معافی بن زکریا بن یحیی جریری نهروانی. متفنن در علوم کثیره. مدتی قضاء بغداد داشت و در ادب شاگرد نفطویه بود و از روات حدیث بسیار شنود و شعر نیکو میگفت. در مذهب پیرو محمد بن جریر طبری بود که پنجم ْ مذهب اهل سنت است. مولد او به سال 303 یا 305 هَ. ق. و در 390 درگذشته است. روات در علم حدیث نه تنها به عنوان ناقلان ساده احادیث شناخته نمی شوند، بلکه آنان به عنوان تحلیلگران و بررسی کنندگان دقت در سند روایت ها نیز شناخته می شوند. این افراد با دقت و توجه ویژه به منابع مختلف روایات، توانسته اند احادیث صحیح را از روایت های جعلی و نادرست تمییز دهند و به منابع معتبر علمی تبدیل کنند.
ابوبکر محمد بن ابی محمد قاسم بن بشار بن حسن. او راست: کتاب الوقف و الابتداء. کتاب اللامات (در قرآن). کتاب معانی القرآن. کتاب غریب الحدیث. کتاب النقط و الشکل. (ابن الندیم). و ابن خلکان دو کتاب دیگر از او نام می برد، یکی کتاب الرد علی من خالف مصحف العامه و دیگر کتاب الزاهر. (271-327 ه. ق.)
ابوبکر محمد بن ابی محمد قاسم بن بشار بن حسن. او راست: کتاب الوقف و الابتداء. کتاب اللامات (در قرآن). کتاب معانی القرآن. کتاب غریب الحدیث. کتاب النقط و الشکل. (ابن الندیم). و ابن خلکان دو کتاب دیگر از او نام می برد، یکی کتاب الرد علی من خالف مصحف العامه و دیگر کتاب الزاهر. (271-327 هَ. ق.)
ابومنصور محمد بن محمد بن محمد بن سعد بن عبدالله (517-567 ه. ق.). فقیه شافعی. اصلاً از مردم خراسان. مولد او طوس. در اواخر عمر به بغداد رفته است و علم فقه را در نیشابور یا هرات نزد محمد بن یحیی نیشابوری آموخته، چندی در مدرسه بهائیۀ بغداد نزدیک نظامیه تدریس میکرد و در جامعالقصر حلقۀ مناظره ای داشت که علما و اعیان علم بدانجا گرد می آمدند. و روز پنجشنبۀ 16 رمضان در بغداد درگذشت و خلیفه مستضی ٔ خود بنماز او حاضر شد. کتاب موسوم به المقترح فی المصطلح در علم خلاف از اوست. (ابن خلکان)
ابومنصور محمد بن محمد بن محمد بن سعد بن عبدالله (517-567 هَ. ق.). فقیه شافعی. اصلاً از مردم خراسان. مولد او طوس. در اواخر عمر به بغداد رفته است و علم فقه را در نیشابور یا هرات نزد محمد بن یحیی نیشابوری آموخته، چندی در مدرسه بهائیۀ بغداد نزدیک نظامیه تدریس میکرد و در جامعالقصر حلقۀ مناظره ای داشت که علما و اعیان علم بدانجا گرد می آمدند. و روز پنجشنبۀ 16 رمضان در بغداد درگذشت و خلیفه مستضی ٔ خود بنماز او حاضر شد. کتاب موسوم به المقترح فی المصطلح در علم خلاف از اوست. (ابن خلکان)
شریف ابوالسعادات هبه الله بن علی بن محمد بن حمزۀ حسنی بغدادی (450-542 ه. ق.). ادیب نحوی، منسوب به شجره قریه ای نزدیک مدینه یا شجره نام مردی از عرب. چندی در کرخ نقیب علویین بود. او راست: کتاب امالی در هشتاد وچهار مجلس در فنون ادب و کتاب حماسه نظیر دیوان حماسۀ ابوتمام و شرح لمع ابن جنی و شرح تصریف الملوکی. زمخشری در سفر مکه صحبت او درک کرد و به بیت ذیل متنبی تمثل جست: و استکبر الاخبار قبل لقائه فلما التقینا صغّر الخبر الخبر
شریف ابوالسعادات هبه الله بن علی بن محمد بن حمزۀ حسنی بغدادی (450-542 هَ. ق.). ادیب نحوی، منسوب به شجره قریه ای نزدیک مدینه یا شجره نام مردی از عرب. چندی در کرخ نقیب علویین بود. او راست: کتاب امالی در هشتاد وچهار مجلس در فنون ادب و کتاب حماسه نظیر دیوان حماسۀ ابوتمام و شرح لمع ابن جنی و شرح تصریف الملوکی. زمخشری در سفر مکه صحبت او درک کرد و به بیت ذیل متنبی تمثل جست: و اَستکبر الاخبار قبل لقائه فلما التقینا صغَّر الخَبَرَ الخُبرُ
ابوحفص و ابوالقاسم عمر بن ابی الحسن علی بن المرشدبن علی الحموی الاصل، المصری المولد و الدار و الوفات، معروف به ابن فارض و منعوت به شرف. عارف و شاعری معروف. اصلاً از مردم حماه شام است و در قاهره به سال 576 ه. ق. متولد شده. پدر او قاضی قاهره و خود او مردی صالح و کثیرالخیر بود و مدتی مجاورت خانه خدا گزید. وی را اشعار بسیار و قصاید نیکو و طویل با اسلوبی لطیف و رائق به طریقۀ فقراء و اصطلاحات و منهج آنان و نیز دوبیتی و موالیا و الغاز هست و دیوان او را گرد کرده اند. وفات او در سال 632 بقاهره بوده و مدفن وی در جبل مقطم و تربت او زیارتگاه است. و دو قصیدۀ تائیه و یائیۀاو مشهور است و دیوان قصائد او را ادبا و علماء بسیاری شرح کرده اند و کاملتر از همه شرح شیخ حسن بوری است و قصیدۀ تائیۀ او را خاصهً شروح بسیار است، ازجمله شرح فارسی مولانا عبدالرحمن جامی و شرح فرغانی
ابوحفص و ابوالقاسم عمر بن ابی الحسن علی بن المرشدبن علی الحموی الاصل، المصری المولد و الدار و الوفات، معروف به ابن فارض و منعوت به شرف. عارف و شاعری معروف. اصلاً از مردم حماه شام است و در قاهره به سال 576 هَ. ق. متولد شده. پدر او قاضی قاهره و خود او مردی صالح و کثیرالخیر بود و مدتی مجاورت خانه خدا گزید. وی را اشعار بسیار و قصاید نیکو و طویل با اسلوبی لطیف و رائق به طریقۀ فقراء و اصطلاحات و منهج آنان و نیز دوبیتی و موالیا و اَلغاز هست و دیوان او را گرد کرده اند. وفات او در سال 632 بقاهره بوده و مدفن وی در جبل مقطم و تربت او زیارتگاه است. و دو قصیدۀ تائیه و یائیۀاو مشهور است و دیوان قصائد او را ادبا و علماء بسیاری شرح کرده اند و کاملتر از همه شرح شیخ حسن بوری است و قصیدۀ تائیۀ او را خاصهً شروح بسیار است، ازجمله شرح فارسی مولانا عبدالرحمن جامی و شرح فرغانی
ابوالحسن یا ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریا بن محمد بن حبیب الرازی اللغوی. در اقسام علوم خاصه در لغت امام بود و کتاب مجمل او در لغت عرب با همه اختصار حاوی فوائد جمّه است. او اصلاً از مردم ری بود و بقزوین علم و ادب فراگرفت و نوبتی نیز بزیارت خانه شد و در آنجا باز به کسب معرفت و دانش پرداخت. گذشته از اساتید دیگر از پدر خویش هم استفادات بسیار کرده است. یکی از شاگردان او بدیع الزمان همدانی معروف است و حریری صاحب مقامات اسلوب خویش از رسائل انیقۀ او اقتباس کرده است. فخرالدولۀ دیلمی وی را به ری خواند و تربیت فرزند خویش مجدالدوله بدو گذاشت. صاحب بن عباد خود را رهین دانش و فضل ابن فارس میداند. تألیفات او ازتغلیط و اشتباه خالی است و با ایرانی بودن از شعوبیه بیزار و با آنان مخالف است. او بسخا مشهور بوده است و اشعار رائقه و رسائل بدیعۀ او مطبوع اهل ادب است. علاوه بر مجمل اللغه که مرتب بر حروف است کتب ذیل ازاوست: الصاحبی فی فقه اللغه و سنن العرب فی کلامها. کتاب الثلاثه. کتاب أوجزالسیر لخیرالبشر. کتاب ذم الخطاء فی الشعر. کتاب الاتباع و المزاوجه. کتاب النیروز. کتاب اللاّ مات. کتاب حلیهالفقهاء. وفات او در 390 ه. ق. به ری بوده و مدفن او مقابل مشهد قاضی علی بن عبدالعزیز جرجانی است. نیز گویند وفات او در 397 و مدفن او به محمدیه است. و ابن الندیم در الفهرست نام ابن فارسی را میبرد و کتابی کتاب الحماسه بدو نسبت میکند
ابوالحسن یا ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریا بن محمد بن حبیب الرازی اللغوی. در اقسام علوم خاصه در لغت امام بود و کتاب مجمل او در لغت عرب با همه اختصار حاوی فوائد جَمّه است. او اصلاً از مردم ری بود و بقزوین علم و ادب فراگرفت و نوبتی نیز بزیارت خانه شد و در آنجا باز به کسب معرفت و دانش پرداخت. گذشته از اساتید دیگر از پدر خویش هم استفادات بسیار کرده است. یکی از شاگردان او بدیع الزمان همدانی معروف است و حریری صاحب مقامات اسلوب خویش از رسائل انیقۀ او اقتباس کرده است. فخرالدولۀ دیلمی وی را به ری خواند و تربیت فرزند خویش مجدالدوله بدو گذاشت. صاحب بن عباد خود را رهین دانش و فضل ابن فارس میداند. تألیفات او ازتغلیط و اشتباه خالی است و با ایرانی بودن از شعوبیه بیزار و با آنان مخالف است. او بسخا مشهور بوده است و اشعار رائقه و رسائل بدیعۀ او مطبوع اهل ادب است. علاوه بر مجمل اللغه که مرتب بر حروف است کتب ذیل ازاوست: الصاحبی فی فقه اللغه و سنن العرب فی کلامها. کتاب الثلاثه. کتاب أوجزالسیر لخیرالبشر. کتاب ذم الخطاء فی الشعر. کتاب الاتباع و المزاوجه. کتاب النیروز. کتاب اللاّ مات. کتاب حلیهالفقهاء. وفات او در 390 هَ. ق. به ری بوده و مدفن او مقابل مشهد قاضی علی بن عبدالعزیز جرجانی است. نیز گویند وفات او در 397 و مدفن او به محمدیه است. و ابن الندیم در الفهرست نام ابن فارسی را میبرد و کتابی کتاب الحماسه بدو نسبت میکند
مورخ مائۀ هفتم هجری. او را کتابی در تاریخ بوده که تا زمان خویش ختم کرده است البیان المغرب فی اخبارالمغرب و از این کتاب اجزائی باقی مانده است. و نیز تاریخی راجع بمشرق داشته که ظاهراً از میان رفته است
مورخ مائۀ هفتم هجری. او را کتابی در تاریخ بوده که تا زمان خویش ختم کرده است البیان المغرب فی اخبارالمغرب و از این کتاب اجزائی باقی مانده است. و نیز تاریخی راجع بمشرق داشته که ظاهراً از میان رفته است
قاضی سعدالدین ابوالقاسم عبدالعزیز بن نحریر. فقیه شیعی. ولادت او در مصر بود. وفات 481 ه. ق. به بغداد نزد سیدمرتضی و شیخ طوسی فقه آموخت. از سید هشت دینار مشاهره داشت و در سال 438 به طرابلس شام رفت. گویند بیست سال و بقول دیگر سی سال قاضی آنجا بود و همانجا درگذشت و از هشتاد سال متجاوز داشت. کتب بسیاری در فقه تصنیف کرده، از آنجمله است: کامل. موجز. المهذب. جواهر. معالم. منهاج. روضهالنفس. شرح جمل العلم. مقرب. معتمد. عمادالمحتاج فی مناسک الحاج و کتابی در کلام. (روضات)
قاضی سعدالدین ابوالقاسم عبدالعزیز بن نحریر. فقیه شیعی. ولادت او در مصر بود. وفات 481 هَ. ق. به بغداد نزد سیدمرتضی و شیخ طوسی فقه آموخت. از سید هشت دینار مشاهره داشت و در سال 438 به طرابلس شام رفت. گویند بیست سال و بقول دیگر سی سال قاضی آنجا بود و همانجا درگذشت و از هشتاد سال متجاوز داشت. کتب بسیاری در فقه تصنیف کرده، از آنجمله است: کامل. موجز. المهذب. جواهر. معالم. منهاج. روضهالنفس. شرح جمل العلم. مُقرب. معتمد. عمادالمحتاج فی مناسک الحاج و کتابی در کلام. (روضات)
احمد بن محمد بن سلیمان بن بشار کاتب. یکی از افاضل کتاب در بلاغت و صناعت. او استاد ابوعبدالله کوفی وزیر بود و کتاب الخراج الکبیر در هزار ورقه و کتاب البیوتات و المنادمه از اوست
احمد بن محمد بن سلیمان بن بشار کاتب. یکی از افاضل کتاب در بلاغت و صناعت. او استاد ابوعبدالله کوفی وزیر بود و کتاب الخراج الکبیر در هزار ورقه و کتاب البیوتات و المنادمه از اوست
زین الدین جمال الاسلام ابوالقاسم عمر بن محمد بن احمد (471-560 ه. ق.). فقیه شافعی. شاگرد امام غزالی و برادرش احمد و کیای هراسی. تولد او در جزیره ابن عمر. در بغداد علم آموخت و بجزیره رفته و طلاب علم از اطراف بر او گرد آمدند و بتدریس اشتغال جست. شرحی بر کتاب مهذب ابواسحاق شیرازی نوشته به نام الاسامی و العلل
زین الدین جمال الاسلام ابوالقاسم عمر بن محمد بن احمد (471-560 هَ. ق.). فقیه شافعی. شاگرد امام غزالی و برادرش احمد و کیای هراسی. تولد او در جزیره ابن عمر. در بغداد علم آموخت و بجزیره رفته و طلاب علم از اطراف بر او گرد آمدند و بتدریس اشتغال جست. شرحی بر کتاب مهذب ابواسحاق شیرازی نوشته به نام الاسامی و العلل
اوطوقیوس یا افتیخوس سعید بن بطریق فسطاطی مسیحی (263-328 ه. ق.). از اطبای مشهور زمان خویش و بطریق اسکندریه. او راست کتبی چند در طب و نیز تاریخی به نام نظم الجوهر در تاریخ سلاطین و خلفا و نصرانیت و بطارقه و اعیاد نصاری، یحیی بن بطریق یکی از خویشاوندان او را بر این کتاب ذیلی است. ابن بطریق را برادری بوده موسوم بعیسی و او به مصر طبیب بوده است
اوطوقیوس یا افتیخوس سعید بن بطریق فسطاطی مسیحی (263-328 هَ. ق.). از اطبای مشهور زمان خویش و بطریق اسکندریه. او راست کتبی چند در طب و نیز تاریخی به نام نظم الجوهر در تاریخ سلاطین و خلفا و نصرانیت و بطارقه و اعیاد نصاری، یحیی بن بطریق یکی از خویشاوندان او را بر این کتاب ذیلی است. ابن بطریق را برادری بوده موسوم بعیسی و او به مصر طبیب بوده است
ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن ابی بکر قضاعی (595-658 ه. ق.). مورخ و شاعر و ادیب. تولد او در شهر بلنسیه. و نزد حکام بلنسیه صاحب سر بوده. وقتی مسیحیان این شهر را محاصره کردند به سفارت نزد امیر تونس رفت و از او درخواست که مسلمین اندلس را یاری دهد لیکن چون مسیحیان شهر بلنسیه را متصرف شدند ابن ابار با عائلۀ خود از وطن خویش هجرت کرده بتونس رفت و رازدار یا صاحب السر سلطان تونس شد و نوشتن طغرا به او محول گشت. چندی نیز معزول و باز بکار سابق گماشته شد. در آخر بعلت بدرفتاری، درباریان را از خود ناراضی و سلطان را خشمگین ساخت تا روز چهارشنبه 20 محرم 658 کشته شد. و جسد او را با تمام مصنفات و اشعار وی که بدست آوردند بیک جا بسوختند. این مرد بعلت نامعلومی معروف به الفار (موش) بوده. از اوکتب ذیل باقی مانده است: کتاب التکمله که متمم کتاب الصلۀ ابن بشکوال است. المعجم فی اصحاب القاضی الامام ابی علی الصدفی. کتاب الحلهالسیراء. و این سه در اروپا چاپ شده است. کتاب اعتاب الکتاب. کتاب تحفهالقادم
ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن ابی بکر قضاعی (595-658 هَ. ق.). مورخ و شاعر و ادیب. تولد او در شهر بلنسیه. و نزد حکام بلنسیه صاحب سر بوده. وقتی مسیحیان این شهر را محاصره کردند به سفارت نزد امیر تونس رفت و از او درخواست که مسلمین اندلس را یاری دهد لیکن چون مسیحیان شهر بلنسیه را متصرف شدند ابن ابار با عائلۀ خود از وطن خویش هجرت کرده بتونس رفت و رازدار یا صاحب السر سلطان تونس شد و نوشتن طغرا به او محول گشت. چندی نیز معزول و باز بکار سابق گماشته شد. در آخر بعلت بدرفتاری، درباریان را از خود ناراضی و سلطان را خشمگین ساخت تا روز چهارشنبه 20 محرم 658 کشته شد. و جسد او را با تمام مصنفات و اشعار وی که بدست آوردند بیک جا بسوختند. این مرد بعلت نامعلومی معروف به الفار (موش) بوده. از اوکتب ذیل باقی مانده است: کتاب التکمله که متمم کتاب الصلۀ ابن بشکوال است. المعجم فی اصحاب القاضی الامام ابی علی الصدفی. کتاب الحلهالسیراء. و این سه در اروپا چاپ شده است. کتاب اعتاب الکتاب. کتاب تحفهالقادم
شمس الدین ابوالخیر محمد بن محمد. متکلم و عالم بقراآت 751 -833 ه. ق.). مولد او دمشق. برای فراگرفتن و تکمیل علوم خود دو بار بقاهره سفر کرده و در سال 798 قاضی دمشق گردیده است. تیمور لنگ او را بسمرقند فرستاد و در آنجا صحبت میرسید شریف را دریافت. و پس از فوت امیرتیمور بخراسان و هرات و یزد و اصفهان و شیراز سفر کرد، مدتی قاضی شیراز بود و سپس ببصره و از آنجا بمکه و مدینه رفت و مدتها در این دو شهر ببود و باز بشیراز شدو بهمین شهر درگذشت. کتب و رسائل بسیار بنظم و نثر دارد، بیشتر در تجوید و قرائت و منظومه ای در هیئت
شمس الدین ابوالخیر محمد بن محمد. متکلم و عالم بقراآت 751 -833 هَ. ق.). مولد او دمشق. برای فراگرفتن و تکمیل علوم خود دو بار بقاهره سفر کرده و در سال 798 قاضی دمشق گردیده است. تیمور لنگ او را بسمرقند فرستاد و در آنجا صحبت میرسید شریف را دریافت. و پس از فوت امیرتیمور بخراسان و هرات و یزد و اصفهان و شیراز سفر کرد، مدتی قاضی شیراز بود و سپس ببصره و از آنجا بمکه و مدینه رفت و مدتها در این دو شهر ببود و باز بشیراز شدو بهمین شهر درگذشت. کتب و رسائل بسیار بنظم و نثر دارد، بیشتر در تجوید و قرائت و منظومه ای در هیئت
شاعر مشهور عرب در آغاز اسلام. او را اشعاری در هجاء رسول صلوات الله علیه بود و مردم را بجنگ با آن حضرت تحریض میکرد و در غزوۀ احد در جیش مشرکین بود و اشعاری در مسرت از فتح قریش و شکست مسلمانان بسرود لکن پس از فتح مکه اسلام آورد. تاریخ وفات او معلوم نشد
شاعر مشهور عرب در آغاز اسلام. او را اشعاری در هجاء رسول صلوات الله علیه بود و مردم را بجنگ با آن حضرت تحریض میکرد و در غزوۀ احد در جیش مشرکین بود و اشعاری در مسرت از فتح قریش و شکست مسلمانان بسرود لکن پس از فتح مکه اسلام آورد. تاریخ وفات او معلوم نشد
تاج الدین ابوطالب علی بن انجب بن عثمان بغدادی. مورخ و ادیب مشهور. او کتابدار مستنصر عباسی بود و ادب از ابن نجار فراگرفت و کتابهای بسیار در تاریخ کرد، از آنجمله است: اخبارالخلفاء و آن در مصر به طبع رسیده. اخبارالمصنفین. اخبارالحلاج. اخبار قضاه بغداد. اخبارالوزراء. اخبار الربط و المدارس. طبقات الفقهاء. المقابرالمشهوره. و از همه بزرگتر تاریخ او مشهور به تاریخ ابن ساعی است در سی مجلد. وفات او674 ه. ق. بوده است
تاج الدین ابوطالب علی بن انجب بن عثمان بغدادی. مورخ و ادیب مشهور. او کتابدار مستنصر عباسی بود و ادب از ابن نجار فراگرفت و کتابهای بسیار در تاریخ کرد، از آنجمله است: اخبارالخلفاء و آن در مصر به طبع رسیده. اخبارالمصنفین. اخبارالحلاج. اخبار قضاه بغداد. اخبارالوزراء. اخبار الرُبط و المدارس. طبقات الفقهاء. المقابرالمشهوره. و از همه بزرگتر تاریخ او مشهور به تاریخ ابن ساعی است در سی مجلد. وفات او674 هَ. ق. بوده است
فرمانروای غور بوده و در جنگی با سلطان محمود سبکتکین مغلوب شده و مملکت او بتصرف سلطان درآمده است و به سال 400 ه. ق. پس از این شکست خود را مسموم کرده و درگذشته است
فرمانروای غور بوده و در جنگی با سلطان محمود سبکتکین مغلوب شده و مملکت او بتصرف سلطان درآمده است و به سال 400 هَ. ق. پس از این شکست خود را مسموم کرده و درگذشته است
ابوالحسن علی بن محمد بن حسین رباطی. در حدود 660 ه. ق. در شهر رباط تازه متولد شده و در سال 730 یا 731 یا 733 در همان شهر درگذشته است. کتاب او موسوم به الدرراللوامع در قراآت مانند اجرومیۀ نحو ابن آجروم بین مسلمین شمال افریقیه متداول است
ابوالحسن علی بن محمد بن حسین رباطی. در حدود 660 هَ. ق. در شهر رباط تازه متولد شده و در سال 730 یا 731 یا 733 در همان شهر درگذشته است. کتاب او موسوم به الدرراللوامع در قراآت مانند اجرومیۀ نحو ابن آجروم بین مسلمین شمال افریقیه متداول است
علی بن حسین بن حسان بن باقی. عالم شیعی در قرن هفتم هجری، معاصر با محقق اول. تاریخ وفات او در دست نیست. خود در آخر کتاب اختیارالمصباح گوید که در سال 653 ه. ق. از تألیف آن پرداخته است. (روضات)
علی بن حسین بن حسان بن باقی. عالم شیعی در قرن هفتم هجری، معاصر با محقق اول. تاریخ وفات او در دست نیست. خود در آخر کتاب اختیارالمصباح گوید که در سال 653 هَ. ق. از تألیف آن پرداخته است. (روضات)
ابوالفرج (622-685 ه. ق.). کشیش سریانی. پدرش اصلاً یهودی بوده و به کیش نصرانیت درآمده. ابن عبری در شهر ملاطیه متولد شد و با علوم دینی نصرانی علم طب و فلسفه و زبان عرب نیز بیاموخت. چندی اسقف شهر گوبای حلب و خلیفۀ حلب و تکریت بوده و مدتی به مسافرت گذرانیده و به آخر در مراغه درگذشته است. کتب بسیاری به زبان سریانی داشته، در تاریخ و فلسفه و کلام موافق کیش نصاری. و یک جزء از تاریخ عمومی خود را که موسوم به مختصر تاریخ الدول است از سریانی به عربی ترجمه کرده و از تورات نیز چیزی بر آن افزوده است. و تفسیر فصول ابقراط و اختصار مصور دیسقوریدس نیز از اوست
ابوالفرج (622-685 هَ. ق.). کشیش سریانی. پدرش اصلاً یهودی بوده و به کیش نصرانیت درآمده. ابن عبری در شهر ملاطیه متولد شد و با علوم دینی نصرانی علم طب و فلسفه و زبان عرب نیز بیاموخت. چندی اسقف شهر گوبای حلب و خلیفۀ حلب و تکریت بوده و مدتی به مسافرت گذرانیده و به آخر در مراغه درگذشته است. کتب بسیاری به زبان سریانی داشته، در تاریخ و فلسفه و کلام موافق کیش نصاری. و یک جزء از تاریخ عمومی خود را که موسوم به مختصر تاریخ الدول است از سریانی به عربی ترجمه کرده و از تورات نیز چیزی بر آن افزوده است. و تفسیر فصول ابقراط و اختصار مصور دیسقوریدس نیز از اوست